خاطرات و خطرات خبرنگاران

خاطرات ایرنایی ها

خاطرات و خطرات خبرنگاران

خاطرات ایرنایی ها

خبرنگار ایرنا و مشکل "سئوالات فرمایشی"

محمد فاضلی

در زمان جنگ اول خلیج فارس ، یک شب برای پوشش سفر وزیر مشاور در امور خارجی سوریه به ایران،  به فرودگاه مهر آباد  رفتم .

معاون وقت وزیر خارجه برای استقبال از مقام سوری به فرودگاه آمده بود. جناب آقای معاون وقتی متوجه حضور من شد،  با تکبر من را صدا زد و خواست تا سئوالهایم را ابتدا با او چک کنم.

ادامه مطلب ...

مصاحبه با شیخ در درب حمام - محمد فاضلی

این آقای باقری یکی از با صفا ترین برو بچه های ایرناست.خاطره ای از همکاری با او دارم که هیچوقت فراموش نمی کنم.اوایل دهه هفتاد مسئولیت ستاد خبری یک همایش به من محول شد. در این همایش شخصیت های برجسته کشورهای اسلامی شرکت داشتند و به همین علت حفظ امنیت میهمانان آن بسیار زیاد بود . بطوری که حراست همایش، برغم توصیه های زیاد ، هیچ همکاری ،  حتی با اعضای گروه ستاد خبری همایش که ما بودیم، نداشت .

ادامه مطلب ...

ماجرای اسارت کاظم اخوان عکاس ایرنا در جنوب لبنان - شاکر کسرایی

 

در تابستان 61 بعد از حمله اسراییل به جنوب لبنان،‌ در یک گروه خبری چهارنفره، کاظم اخوان بعنوان عکاس و من بعنوان خبرنگار و مترجم به همراه دو تن دیگر از همکاران ،‌ برای پوشش خبری این حمله،‌ به دمشق عزیمت تا از این طریق عازم بیروت شویم.

ادامه مطلب ...

روایت من از حج خونین سال 1366- ح . ابراهیمی

پنج سال از آمدنم به ایرنا نگذشته بود که خداوند طلبید و ماموریت پوشش مراسم حج سال 66 به من و دو تن از همکاران خوب یعنی علی فریدونی عکاس هنرمند و آقای شماعیان مترجم عربی سپرده شد ، حجی فراموش نشدنی و متفاوت .

در آن سالها تیم های خبری اعزامی ایرنا به حج از امکان اقامت در بعثه و تجهیزات اختصاصی ارسال خبر نظیر کامپیوتر ، فکس و تلفن برخوردار نبودند و همانند سایر حجاج در قالب یکی از کاروانها در محل اقامت آنها مستقر می شدند .

ادامه مطلب ...

اولین برنامه خبری، پوشش مراسم اعدام - حسن ابراهیمی

   هرگز تصور نمی کردم، پس از شروع به کار در کسوت خبرنگاری در ایرنا، اولین برنامه ای که باید خبر آن را تهیه کنم ، مراسم اعدام تعدادی قاچاقچی مواد مخدر در زندان قصر باشد.

پاییز سال 1361، چند روزی از آغاز کارم در گروه اجتماعی خبرگزاری نگذشته بود که بعد از ظهر یک روز، آقای اسدی سردبیر برازنده و شایسته وقت گروه به من ماموریت داد که به زندان قصر بروم و از مراسم اعدام تعدادی قاچاقچی مواد مخدر خبر تهیه کنم.

ادامه مطلب ...